در یکی از برنامههای شبکهی تلویزیونی آئین بهائی که به موضوع نقش رسانهها در ایران علیه بهائیت پرداخته بود، کارشناس برنامه به عملکرد رسانههای ایران در مقابل این فرقه، سخن به انتقاد گشود. در ادامهی این مظلومنماییها، کارشناس بهائی اظهار داشت: «جامعهی بهائی بهطور کلی هیچ مشکلی ندارد با اینکه کسی بیاید و آموزههای این دین (فرقه) را نقد یا از تاریخش صحبت کند، بلکه بالعکس تا آنجا که بتواند میآید و این را پاسخ میدهد». [1]
در ادامه قصد داریم صحت ادعای کارشناس این برنامه را مبنی بر انتقادپذیر بودن رهبران و پیروان این فرقه و برخورد با منتقدینشان را بررسی کنیم.
با مروری کوتاه بر تاریخ، سخنان و عملکرد رهبران فرقهی بهائی در مییابیم که این فرقه نه تنها از نقد مبانی خود استقبال نکرده، بلکه با منتقدین برخوردی تند داشته و حتی پیروان خود را از اعتراض به سخنان و رفتار خویش منع نمودهاند. در این راستا، عبدالبهاء میگوید: «... در رفتار و کردار و اخلاق و احوال، محل اعتراض نه...».[2]
حسینعلی نوری، رهبر فرقهی بهائی، نیز راه هرگونه انتقادی را به خود بسته و میگوید: «اگر بهاءالله به سمت راست، حکم سمت چپ و به جهت جنوب، حکم جهت شمال کند، حکمی بر حق است»[3] و یا در جایی دیگر میگوید: «اگر خدای (بهائیان) بر آب، حکم باده جاری سازد، به آسمان بگوید زمین و به نور بگوید آتش؛ حق است، شکی در آن نیست و احدی حق اعتراض و یا چون و چرا ندارد».[4]
هرچند که پیروان فرقهی بهائی سعی دارند در ظاهر خود را انتقادپذیر جلوه دهند، اما در واقع، پیروان این فرقه به پیروی از رهبران خود، از هیچگونه نقد علمی استقبال نکرده و سعی در قطع ارتباط با منتقدین دارند؛ چرا که پیامبر خودخواندهی این فرقه، به پیروانش دستور قطع ارتباط با دگراندیشان داده است: «پس ای اهل رضوان من، خود را از سموم انفس خبیثه و اریاح عقیمه (بادهای نابارور) که معاشرت با مشرکین و غافلین است، حفظ نمایید!».[5]
شاید هم پیروان فرقه ضاله بهائیت انتقاد پذیری را دور ماندن از انتقاد معنا کرده اند نه پاسخ دادن به آن !!!
پینوشت:
[1]. شبکه تلویزیونی آئین بهائی، نام برنامه: بازتاب، کارشناسان: کامبیز توانا و فرهاد ثابتان.
[2]. عباس افندی، مقاله شخصی سیاح، هوفایم آلمان: مؤسسه ملّی مطبوعات امری آلمان، چ 1، 158 بدیع، ص 49.
[3]. حسینعلی نوری، اشراقات، بیجا: نسخه خطی، بیتا، ص 17.
[4]. همان، ص 58.
[5]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 8، مطلب 53، ص 38.